ایمان بیاوریم به آغاز فصل سبز

باور کنیم که روزهای سبز و توام با شادمانی برای ما در پیش است. بعد از سخنرانی دیشب ریاست محترم  جمهور در خصوص طرح تحول بزرگ اقتصادی و همچنین  مسائل روز برای همگان مسجل شد که احمدی نژاد پا در راهی گذاشته است  که اگر چه  در وهله ی اول  سخت و صعب العبور به نظر می رسد ولی در صورت تلاش و کوشش خستگی ناپذیر دولت و همچنین  همکاری  و همیاری مردم میتوانیم  با پشت سر گذاشتن از این گردنه های  بلند چشم اندازی بسیار زیبا رادر آینده ای نه چندان دور به تماشا بنشینیم . برای پویا شدن و سر زنده شدن اقتصاد علیل و معتاد کشور دیگر قرصهای مسکن و داروهای مخدر آنطور که در دولتهای پیش تجویز می شد افاقه نمی کند . و این روند اگر ادامه پیدا میکرد این پیکره ی فاسد در هم می پاشید و متلاشی می شد پس  ناگزیر به اصلاحات ساختاری هستیم  .اصلاحاتی زیر بنایی که باید زود تر از این و در دولتهای پیشین انجام می پذیرفت و با تاسف همان کسانی که از زیر این بار شانه خالی کردند و ریسک آن را نپذیرفتند اکنون دم از انحراف دولت از سیاستهای اصل 44 و سند چشم انداز می زنند در حالی که تا اقتصاد ما به نفت متکی باشد و نظام بانکی ما سرمایه ها را ناعادلانه و در دلال بازی و نه تولید هزینه کند و دانه درشت ها از دادن مالیات طفره بروند و گمرکات مشکل داشته باشند و سیستم پرداخت یارانه ها سنتی و معیوب باشد سخن گفتن از سند چشم انداز حرفی به گزاف است . ما  قبل از این اصلاحات نیازمند شخصی شجاع و پاک دست هستیم که به هیچ حزب و گروهی وابسته نباشد و سرزنش سرزنش کنندگان در او ذره ای تاثیر نگذارد وتهدیدها و تطمیعها اراده ی او را سست نکند تا بتواند مشکلات را از سر راه برداشته و به سرعت اقتصاد مملکت را سرو سامان بخشد .  و احمدی نژاد به حق تمام این خصوصیات را دارد .
اکنون حجت بر همگی ما تمام شده است و کسی قدم در راه نهاده که نیت و قصدی جز آبادی این سرزمین و اعتلای ایران اسلامی را ندارد  و همه ی کسانی که تا کنون مشغول تخریب و تشویش اذهان  و شایعه سازی علیه احمدی نژاد و دولتش بوده اند می گویم اگر به خاطر خدا و قربه الی الله چنین کرده اید اکنون به خاطر خدا دست از این کارها بردارید و فقط بگذارید این دولت  برنامه هایش رادر عمل پیاده کرده و به منصه ی ظهور برساند تا همه ی جهان ببینند قدرت ایمان و اراده ی خلل ناپذیر ایرانی چگونه اعجاز می کند
دیشب شبی روشن بود که فردایی روشن تر رانوید می داد.

رزمنده و در صف جهادیم هنوز  

 نابودگر ظلم و فسادیم  هنوز
          

      سوگند به روح قدسی  روح  خدا 

شمیم یاس از گلهای نیلوفر نمی آید  
صدای چرخش دستاس هم دیگر نمی آید

 خزان سرد چون بندد به روی نوبهاران راه  
به نوپا تکدرخت عشق برگ و بر نمی آید

کنار شاخه ی گل بلبلی مظلوم بنشسته  
نوا از او کنار یاس خونین پر نمی آید

رخ خورشید چون با سیلی شب لاله گون گردید  
جهان تاریک گشت و شمس نور آور نمی آید

چنان از ضربت در بحر شیرین در تلاطم  شد 
که یاقوتی زدریا غیر میخ در نمی آید

مدینه گشت خاموش و بقیعش سخت تاریک است 
 و زینب باز می پرسد چرا مادر نمی آید