نوشته شده توسط: مهاجر
از دیر باز دو نوع تفکر بر حوزه های علمیه حاکم می باشد که آن هم بر میگردد به نو ع نگرش عالمان دین به وظایف شیعیان در دوران غیبت امام زمان که گروهی از علما اعتقاد داشتند چون پیروزی نهایی از ان امام زمان است و حق حاکمیت بر سرنوشت انسانها را خدا به امام سپرده بنابراین ما فقط باید منتظر ظهور آقا باشیم و هر کس غیر از ایشان حکومت را به دست بگیرد جزو دستگاه ظلمه بوده و غاصب حکومت است . البته من میشناسم عالمی را که سن زیادی از او می گذرد ودر بالای منبر دعا به جان فتحعلی شاه قاجار و ناصرالدین شاه میکرد وبرای آنها طلب آمرزش می نمود و بخاطر عشقشان به اهلبیت (علیهم السلام) واشعاری که در مورد امام حسین سروده اند و نزدیکی آنها به مراجع و علما آنها را می ستود ولی همو نسبت به انقلاب نظری مخالف داشت وکسی جرات نمی کرد نام امام خمینی را پیشش ببرد . البته خدای نکرده منظور من این نیست که او آدم بدی است و به هیچ وجه در صدد طعن بر او نیستم اتفاقا آن رو حانی را هم خیلی دوست دارم و او را به خاطر احاطه اش بر علوم و احادیث و آثار ارزشمندی که تالیف کرده می ستایم . ولی من نمی دانم و هنوز هم این مسئله برایم لا ینحل باقی مانده که چرا باید چنین انسان عالمی نسبت به امام، آن بت شکن قرن و احیا کننده اسلام وبیدار کننده روح انسان چنین موضع بگیرد و همین مسئله سالهاست که مرا رنج می دهد و هنوز که هنوز است علت آن را نمی دانم .
امام خمینی نماینده ی جریانی بودند که معتقد بودند در دوران غیبت باید برای ظهور امام زمان زمینه سازی کرد البته نه صرفا با دعای ندبه خواندن و شمشیر از طاق خانه آویختن و به صحرا رفتن بلکه بااستفاده از ولایت مطلقه ی فقیه که در واقع ولایتی است که از طریق امام زمان به نواب عامش که همان فقیه جامع الشرایط باشد سپرده می شود. بر این اساس تمامی اقشار جامعه حق دخالت در تعیین سرنوشت خویش دارند و باید در مقابل استعمار و ابرقدرتها ایستادگی کنند .امام می فرمودند برای کسی که خواهان پند پذیری از قران است همین آیه او را کفایت می کند که: قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی بگو من فقط یک نصیحت به شما می کنم که دوتایی یا به تنهایی برای خدا به پا خیزید. وحقیقتا سیره زندگانی امام خود تفسیری عملی از این آیه قران است که چگونه به تنهایی و با دست خالی و با اتکال به خدا در مقابل رژیم شاه و حامیان ابرقدرتش ایستادگی کرد وبا در دست گرفتن سکان کشتی انقلاب آنرا از دل طوفانها خارج کرد و به ساحل آرامش رساند. الگوی امام در این زمان شهید مدرس بود آن روحانی سالخورده ونحیفی که با راهیابی به مجلس شورای ملی و احساس مسولیت در قبال جامعه ی اسلامی خواب راحت را از چشم مستبدان و روشنفکران غربزده گرفته بود . و وقتی به او میگفتند جای آخوند در گوشه ی مسجد و عبادت است نه سیاست فریاد بر می اورد :سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست
با گذشت چندین سال از ارتحال آن عالم ملکوتی هنوز هم گوشه های زیادی از زندگانی و شخصیت او مخفی مانده که نیازمند به بررسی و کاوش است و شاید اینکه بعضیها در مقابل او جبهه گیری می کزدند و می کنند بخاطر عدم شناخت روح بزرگش و چند بعدی بودنش بود چراکه در عین حالی که فقیه جامع الشرایط بود عارف هم بود فیلسوف هم بود ودر علوم اسلامی تبحر داشت.